دهـــکــده ی مــــــادریــدی

ریاضیات علم آموختن اندیشیدن است نه آموختن اندیشه ها!

دهـــکــده ی مــــــادریــدی

ریاضیات علم آموختن اندیشیدن است نه آموختن اندیشه ها!

بخشی از یک کتاب

روانشناس ها چنان راحت تجویز می کنند «گذشته را کنار بگذارید!» یا «به گذشته فکر نکنید!» که گاهی با خودم می اندیشم شاید آنها در دنیای ما و با عواطف انسانی زندگی نکرده اند!

گذشته شامل لحظاتی است که ما آنها را دقیقه به دقیقه زندگی کرده ایم، 

انقدر که ناخودآگاه به حافظه مان چسبیده اند و به شکل عضو ثابتی از زندگی درآمده اند که بدون آن حافظه لنگ می زند!

مثل این که از شما بخواهند معده تان را درآورید و بدون آن زندگی کنید!

نمی شود! چون حیات تان بدان وابسته است.


 برگرفته از کتاب "بیهوده"

#کریستین_بوبن


نظرات 1 + ارسال نظر
ریحانه 1395/12/25 ساعت 01:08

درست سه ماهه که دارم با خودم کلنجار میرم که بیام اینجا و این کامنت و بنویسم یا نه...شاید تقریبا تو همین دو سه ماه فکر کردم تا به نتیجه برسم که بیام یا نه...از خیلی چیزا میترسیدم و خیلی چیزا هم تو زندگیم تو همین یک ماه اخیر اتفاق افتاد...درست از همون چیزایی که میترسیدم...ولی امروز به یقین رسیدم که حتما بیام چون بعد از یک ماه اولین روزی بود که حالم خوب بود...نمیخوام کینه ای بینمون باشه..گرچه تو با پستی که گذاشتی و قضاوت یک طرفه ات نشون دادی که یه کینه ای تو دلت هست...مطهره جان دوست قدیمی عزیزم،هیچ وقت آدما رو متهم به عوض شدن نکن...شاید درد ها و شرایطی که دروبرشونه باعث شده اخلاقشون تغییر کنه...تو هیچ وقت از زندگی من هیچی نفهمیدی مطهره..از دردایی که من کشیدم...چون همیشه ازم دور بودی و هیچ وقت هم در مورد زندگی خصوصیمون صحبت نکردیم...تو ندیدی من تو این سه سال آخری که از عمرم گذشت چه سختیایی که نکشیدم...درست سه ساله که انقد مشکل داشتم که اکثرا مشکل جسمانی دارم به خاطر فشار روحی...من خیلی چیزا تحمل کردم که برای سنم زیاد بود و هیچ وقت اونا رو به تو توضیح ندادم...
من سال 94 کاملا یه آدم شکست خورده بودم و از لحاظ روحی خرد شده بودم...امسال دوره نقاحت من بود...حالا نمیدونم اینا رو میگی بهونه یا ناله کردن...نمیدونم چقد برات مهمه...امسال ناخواسته یه اتفاقایی افتاد که باعث شد هردومون از دست هم ناراحت شیم...احتمالا اصلا دوست نداری با من ارتباط داشته باشی...باشه مشکلی نیست منم اینو نمیخوام و هیچکدوم مجبور نیستیم...
ولی میخوام بگم که بیا اگر ارتباطی نیست حداقل کینه هم نباشه چون بدترین چیزه..من تورو همین امشب از ته دل میبخشم و از تو هم میخوام منو ببخشی میدونم که ناخواسته ناراحتت کردم...ولی هیچ وقت نمیخواستم از دستم ناراحت بشی..اینو باور کن...حلالم کن چون ممکنه فردایی نباشه...حداقل برای من...من از بودن خودم تو این دنیا هیچ وقت اطمینان ندارم حتی برای چند دقیقه...
سال نو رو هم پیشاپیش بهت تبریک میگم...امیدوارم تا آخر عمرت خوشبخت و موفق باشی یه خوش بخت و موفق راضی و از ته دلم آرزو میکنم و از خدا میخوام هیچ وقت برات مشکل مهمی پیش نیاد...
حلالم کن...اگر دوس داری و اگر توهم منو بخشیدی یه جوری بهم برسون تا خیالم راحت بشه....همیشه دوسِت دارم دوستِ قدیمی...خداحافظ...

عزیزم
نه عاقا من پست نیستم
بادت باشه چند وقت بعده اون دعوا،بهت تو تلگرام
گفتم دوس شیم ولی خب...
حالا بیخیال
اتفاقا منم می خواستم بیام واست نظر بذارم
وای ک چقد حرف دارم باهات
عید تو هم پیشاپیش مبارک باشه
حالا بعدا بازم تبریک میگم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد